بازاریابی

بازاریابی با مهارت زیر صفر

بازاریابی با مهارت زیر صفر

احساس حقارت ، یکی از مهمترین احساساتی است که در روند رواندرمانی باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد. باید توجه داشت که احساس حقارت به معنی حقارتِ فرد نیست ، بلکه به معنیِ حساسیتهای روحی فرد است. کسی که بتواند این احساس را حس کند در واقع در روند درمان سرعت بیشتری خواهد داشت زیرا با یافتن حالاتی که در آنها دچار این حس می گردد در واقع محل درد را شناسایی نموده ، برای مداوا وارد عمل می گردد. در مقابل ، افرادی که از این احساسِ خود ، آگاه نیستند ، در ارتباطات اجتماعی و خانوادگی برخورد ناسالمی دارند زیرا احساس حقارت در وضعیتِ پنهان و ناخودآگاهِ ایشان حضور دارد و منشأِ بروز خشمِ پنهان می گردد. این افراد مکرراً زخم زبان می زنند و دیگران را تحقیر می کنند و سعی می کنند تا دیگران را از طریق تحقیر و تمسخر و زخم زبان برنجانند تا خود از احساس حقارتی که عمیقاً آزارشان می دهد موقتاً رها شوند و احساس قدرت و بزرگی کنند. بسیار شنیده ایم که اینها وقتی ماجرا را تعریف می کنند از عباراتی چون :"حالش رو گرفتم ، نشوندمش سرِ جاش و..." استفاده می کنند که اینها نشانگر خشم شدید درونی ، حاصلِ احساس حقارت درونی است. همچنانکه در کتاب وضعیت آخر آمده ارتباط سالم دارای فرمولِ "من خوب هستم ، شما خوب هستید " است و سایر روابط ، نشانگر وجود مشکلی درونی اند.

   اما افراد در وضعیت های متفاوتی دچار احساس حقارت می شوند ، برای نمونه : افراد برتری طلبِ انتقامجو  – طبق تقسیم بندی های دکتر هورنای- هر گاه احساس کنند کسی در وضعیتی بالاتر از ایشان قرار دارد و یا حتّی احساس کنند که فردی خیال می کند در وضعیت بالاتری است حتماً حالش را می گیرند تا برتر بودن خود را اثبات  نمایند ، در غیرِاینصورت احساس حقارت آزارشان خواهد داد والبته این آزار آنقدر شدید است که تا حال طرف مقابل را نگیرند آرام نخواهند شد و معمولاً به گونه ای این کار را انجام می دهند که فرد برای همیشه حسابِ کار دستش بیاید و دیگر جرأتِ عرضِ اندام و ابرازِ وجود ننماید.

   برتری طلب های بی نقص خواه (کامل پذیر) – که در ترجمه های موجود "کمال طلب" خوانده شده اند ، از آنجایی که کمتر از کامل را نمی پذیرند ، هرگاه به گونه ای به یاد بیاورند که کامل نیستند به شدت خشمگین می شوند و آن ، حاصلِ رنجِ ناشی از احساس حقارت است. این افراد به همین دلیل نمی توانند انتقاد و حتی پند و اندرز را تحمّل نمایند و همیشه وانمود می کنند که نیاز به کمک و راهنمایی ندارند.

   چگونه متوجه شویم که دچار احساس حقارت شده ایم؟

   مهمترین علامت "احساسِ خشم" است. البته احساسِ خشم یک علامت است که می تواند به علل متفاوتی ایجاد شود. به طور مثال احساسِ اجحاف و بی عدالتی هم می تواند سبب خشم گردد. همچنین احساسِ ترس و احساس عدم امنیت می توانند موجب خشم شوند. اگر مرتّباً تمرین کنیم تا هنگام عصبانیت و خشم از خود دلیل آن را بپرسیم بتدریج ریشه ی خشمهای خود را پیدا می نماییم. لازم به توضیح است که خشم همیشه به صورت فریاد نمود پیدا نمی کند بلکه نوع خطرناکتر آن به صورتِ خشمِ پنهان و تلاش برای آزار و رنجش دیگران است. گاهی تمایلات برتری طلبی ، فرد را در وضعیت خشمی دائم قرار داده و این خشم ، خود را به صورت عیب جویی های مکرر ، تحقیر و تمسخر دیگران نشان می دهد. این خیلی مهم است که نسبت به احساس خشم خود و علّت ایجاد و نحوه ی بروز آن آگاه باشیم. از امام صادق(ع) نقل شده : "خشم کلید همه ی بدیهاست."

   ازجمله دیگر علائمِ احساسِ حقارت ،  " دروغگویی و داستان پردازی " است. فرد آنچه هست را در خورِ توجّه و مهم نمی یابد و یا در مقایسه با دیگران احساس بی ارزشی و حقارت می کند و برای رهایی از این حسِ خود و یا نگاههای تحقیرآمیزِ واقعی یا خیالی دیگران ، خود را پشتِ شخصیتی دروغین ، پنهان   می سازد تا رنج کمتری را متحمّل گردد.

   علامت دیگرِ احساس حقارت ،" احساس غم و اندوه " و  حتی" بروز افسردگی" است. این احساس ناشی از ایده آل نبودن ،  احساسِ کمتر از دیگران بودن و یا نرسیدن به اهداف و آرزوها است. متأسفانه در جوامع امروزی گاه " ارزش افراد"  بر اساس دستاوردها وموفقیت های ظاهریشان ارزیابی می گردد و این موضوع افراد را در تلاشِ مداوم برای کسب عظمت و جلال – آنگونه که در ابتدای کتاب عصبیت و رشد آدمی دکتر کارن هورنای آمده - فرسوده و ناآرام می سازد و در واقع پایه های رقابت ناسالم به واسطه ی همین سیستم غلط ارزیابی بنا می گردد.

   مهمترین روش مؤثر برای یافتنِ احساسِ حقارت آن است که در هر حالت و وضعیتی نسبت به حضورِ آن حساس باشیم.

 

منبع:

http://drnahidnabizadeh.blogfa.com/post-26.aspx