من این ادعا را ندارم که ما در «بهترین جهان های ممکن» زندگی میکنیم. اما جهان میتوانست جای بسیار بدتری از اینی که هست باشد - و در طول تاریخ بشر در دوره های طولانی چنین بوده است. اگر ما میتوانستیم آزادانه مقطعی را در تاریخ انتخاب کنیم که در آن مقطع زندگی کنیم، احتمالا بهترین گزینهمان همین مقطع فعلی میبود.
ترس ما مشکلی است که از تجمل ما برخاسته است؛ ما چنان زندگی های امنی داریم که به ما فرصت میدهد دل نگران بیشمار خطرهایی باشیم که عملا هیچ بختی برای آسیب زدن به زندگی ما ندارند.
عصر ما هم طبیعتا مشکلاتی جدی دارد که باید با آنها دست و پنجه نرم کند: فقر،گرسنگی، تغییرات آب و هوایی، کشمکش های سیاسی و دینی و غیره. اما آنچه ما بدان نیاز داریم ایمان به توانایی بشر برای کوشیدن و حل گام به گام این مسائل است. ما نیاز داریم از اشتباهاتمان درس بگیریم و جهانی بهتر بیافرینیم - خلاصه ما نیازمند یک خوشبینی انسانی هستیم.
من این نکته را بهتر از هر چیز دیگری دانستم که درست همان گونه که ستمدیدگان باید آزاد شوند ، ظالمان نیز باید آزاد گردند . کسی که آزادی فرد دیگری را از او می گیرد خودش اسیر تنفر است و در پشت میله های تعصب و کوته اندیشی گرفتار است . من اگر آزادی فردی را از او می گیرم ، واقعا آزاد نیستم و قطعا وضعیت من مشابه وقتی است که آزادی مرا از من گرفته باشند .وقتی از زندان آزاد شدم ماموریت من این بود که هم ظالم و هم مظلوم را آزاد کنم. ...چون آزاد بودن فقط دور انداختن زنجیرها نیست بلکه زندگی کردن به شیوه ای است که آزادی دیگران را نیز محترم شمارد و ترویج بخشد نلسون ماندلا