بازاریابی

بازاریابی با مهارت زیر صفر

بازاریابی با مهارت زیر صفر

محمود تجلی مهر در زمستان سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۹ شمسی) در حالی که ۱۸ سال داشت برای تحصیل به آلمان آمد. او مدرک مهندسی برق و مخابرات را از آلمان دریافت کرد و در حال حاضر در حال گذراندن دوره دکترای مدیریت اقتصادی در لیورپول است.

آقای تجلی‌مهر در دو بازه زمانی هربار به مدت دوسال به ایران رفت؛ یک بار از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ (۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ شمسی) و بار دیگر از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ (۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸). هردوبار وی برای انجام پروژه‌های کاری به ایران رفت و بار اول قصد ماندن داشت. خودش می‌گوید: «در سال ۲۰۰۳ همه اسباب و وسایلم را در آلمان فروختم و در حقیقت برای زندگی و ماندن به ایران نقل مکان کردم اما دو سال بعد با شکست هردو پروژه‌ای که داشتم و بدون ذره‌ای عایدی به آلمان برگشتم».

دو پروژه‌ای که آقای تجلی‌مهر برای انجام آنها در سال ۲۰۰۳ به ایران می‌رود یکی پروژه مخابراتی تلفن ثابت با تاسیس یک شرکت مخابراتی بوده که برای آن امتیاز هم از وزارت مخابرات گرفته بودند و دیگری ایجاد یک شبکه تلویزیون کابلی برای تهران.

به گفته آقای تجلی‌مهر در آن زمان وزارت مخابرات ایران شروع کرده بود به دادن امتیاز به شرکت‌های خصوصی و با توجه به اینکه وی در تاسیس شرکت‌های خصوصی مخابرات در آمریکا و اروپا دارای تجربیاتی بوده، برای انتقال تجربیاتش به ایران می‌رود به این منظور که "تکنولوژی نوین را وارد ایران بکنیم و یک زیرساخت قوی برای اینترنت و سرویس​های مخابراتی ایجاد کنیم".

درباره تاسیس تلویزیون کابلی در تهران تجلی‌مهر می‌گوید: «ایده من این بود که در تهران مانند اروپا یک زیرساخت مدرن تلویزیون کابلی ایجاد بکنیم تا از آن طریق بتوانیم به مردم اینترنت، سرویس تلفن تصویری، تعداد بسیار زیادی برنامه​های اینترنتی و کانال​های تلویزیونی بدهیم و یکمقدار نگرانی​های مردم در رابطه با ماهواره و این​ها هم برطرف ​شود، چون خیلی از برنامه​ها را می​شود از طریق این شبکه پخش کرد».

تاسیس شبکه تلویزیونی خصوصی در ایران ممنوع است. از تجلی‌مهر پرسیدم که آیا شکست این پروژه به دلیل منع قانونی آن نبوده؟ او این موضوع را رد کرده و می‌گوید: «نماینده وقت رهبر در صدا و سیما به من گفت اگر ما بخواهیم یک لایحه می​بریم به مجلس، قانونش را هم تصویب می​کنیم، مسائل فرهنگی را هم حل می​کنیم، کانال​های ماهواره​ای را هم آن​هایی که خودمان می​خواهیم می​توانیم بفرستیم توی این شبکه. یعنی این​ها تا این حد دست​شان باز است. این​ها اگر منافع مالی و منافع شخصی​شان تامین بشود، همه چیز را می‌توانند راست و ریست​ کنند. .... این​ها دست​شان باز است و حاضر هم بودند.»

پس دلیل شکست این پروژه چه بوده؟ "درخواست سهمی معادل ۳۰ درصد از درآمد برای خودشان"؛ این پاسخی است که محمود تجلی‌مهر به ما می‌دهد: «در واقع وقتی که این​ها به من پیشنهاد کردند که ما می​خواهیم ۳۰ درصد سهم داشته باشیم، من در برابر یک دوراهی قرار گرفتم که آیا این​ را بپذیرم و آن​ها را بر خلاف آنچه رسم متدوال در تمام دنیا برای اینگونه پروژه‌هاست سهیم کنم، مثل خیلی از شرکت​های آلمانی که در ایران نمایندگی​شان را باز کرده​اند و دارند کار می​کنند و بسیار هم از نظر اقتصادی موفق هستند یا این پیشنهاد را رد کنم. من می​توانستم همان کار را بکنم، ولی شرطش این بود که یکسری اصول اخلاقی را که در کار برای من اهمیت داشتند و کماکان دارند ​ کنار بگذارم و بشوم مثل خود آنها. یعنی می​رفتم توی سیستم فساد. این برای من عملی بود و من می​توانستم این کار را هم بکنم و هیچ مشکلی هم پیش نمی​آمد اما نتوانستم و بعد از دوسال دوندگی و بحث و طرح با دست خالی به آلمان برگشتم».

اصل ۵۳ قانون اساسی و خصوصی‌سازی‌های دولتی

آقای تجلی‌مهر می‌گوید زمانی که تصمیم می‌گیرد برای اجرای این طرح به ایران برود، امیدواری‌اش اصل ۵۳ قانون اساسی بوده که دولت را موظف کرده به سمت خصوصی‌سازی برود اما او توضیح می‌دهد که چگونه مقامات دولتی با دادن شناسنامه‌های همسر، خواهر، برادر و بقیه اقوامشان به او سعی در سهیم شدن در پروژه‌های خصوصی را داشتند.

او می‌گوید اشتباه او و تیم همراهش این بوده که خیال می‌کردند تنها داشتن یک ایده خوب و قابل اجرا برای ایران کافی است در حالی که حالا فهمیده مهم‌تر از همه این‌ها شرایط مناسب کاری است که در ایران وجود ندارد.

تجلی‌مهر در توصیف این شرایط نامناسب می‌گوید: «در ایران باندهای مافیایی درون و بیرون حکومت وجود دارند. ارگان​های بسیار قدرتمند و اشخاص بسیار بانفوذ که مانع شما می​شوند مگراینکه آن​ها را در کاری که می‌خواهید انجام بدهید سهیم کنید. بدون تعارف باید رشوه به این و آن بدهید و نرخ​های​شان هم بسیار بالاست. یعنی مثلا با دو، سه، چهار یا پنج ​درصد راضی نمی‌شوند. این​ها از همان اول می‌خواهند با ۳۵ یا ۴۰ درصد از درآمد شما وارد پروژه بشوند».